گوژپشت نتردام(به فرانسوی: Notre-Dame de Paris) رمانی است به قلم ویكتور ماری هوگو، نویسنده فرانسوی كه در ۱۸۳۱ انتشار یافت.
.............
در پاریس قرن پانزدهم، دختر كولی جوان و زیبایی بنام اسمرالدا به همراه بز باهوش خود جالی میرقصید و برنامه اجرا میكرد. كلود فرولو، رییس شماسهای نتردام و راهبی كه نفس شكنجه اش میدهد در نهان عاشق اسمرالدا شدهاست، او سعی میكند با كمك كازیمودو، ناقوس زن گوژپشت و بدشكل نتردام اسمرالدا را برباید، ولی با دخالت كاپیتان فوبوس دوشاتوپر ناكام میماند و كازیمودو دستگیر میشود. كازیمودو را در میدان اعدام با شلاق مجازات میكنند و تنها اسمرالدا كه قلبی مهربان دارد به او كمك میكند و جرعهای آب به او میدهد و...............